تئاتر با موسیقی یکی است
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۳۰۸۹۹
جلالالدین دری کارگردان کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره اجرای این نمایش گفت: اواخر تیرماه زمانی که نمایش قبلیام «کافه عاشقی» تمام شده بود و درصدد بودم یک نمایش دیگری را تا چند ماه بعد دست بگیرم و کار کنم با خانم موگویی از طریق یکی از دوستان آشنا شدم و فهمیدم او قصد دارد یک کاری را در سعدآباد روی صحنه ببرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: تقریبا میتوان گفت بعد از گذشت حدود یک ماه از اجرای سعدآباد، تصمیم بر این شد که برای تالار وحدت هم یک سری اجرا داشته باشیم که در آنجا متاسفانه به دلیل تداخل با نمایش «کلنل» و تمدیدهایی که داشت، برنامهها قدری بهم ریخته شد و در نهایت ما توانستیم ۱۶ اجرا در تالار وحدت داشته باشیم.
کارگردان و نویسنده کنسرت نمایش «قصه ترانههای ماندگار» درباره قصههای این نمایش گفت: دو تا از قصهها ریشه در واقعیت دارد، اما داستانهایشان کاملا واقعی نیست؛ یکی داستان آقای حیدر رقابی است که ایوب آقاخانی نقش او را بازی میکرد و درباره ترانه «مرا ببوس» است. این شخصیت واقعی است ولی آنچه روی صحنه رفت قطعا همه واقعیت نیست و نمیتواند هم باشد چون به هر حال نمایش است و نمایش ملزومات خاص خودش را دارد تا برای مخاطب جذاب باشد و به همین دلیل مجبوریم تغییراتی در اصل قصه ایجاد کنیم. من یک برههای از زندگی حیدر رقابی یعنی شب آخری که دارد از ایران خارج میشود، انتخاب کردم، یک شخصیت تخیلی به نام راحله درست کردم و یک گفتوگویی که بین اینها شکل میگیرد.
وی ادامه داد: آن چیزی که قدری در تاریخ درباره آقای رقابی گفته میشود که خیلی هم قدیمی نیست و مربوط به دهه شصت است، این است که ظاهرا او متن این ترانه را از فرودگاه برای آقای وفادار خوانده است. این ترانه در فیلم «اتهام» ساخته شاپور یاسمی استفاده شد که خانم پروانه (خواننده معروف آن دوران) آن را میخواند و خانم ژاله علو لب میزد. این ترانه در آنجا مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه مدتی بعد با صدای آقای گلنراقی معروف شد.
دری تاکید کرد: بر این اساس ترانه «مرا ببوس» هیچ ربطی به موضوعات سیاسی نداشته ولی خود آقای رقابی فردی سیاسی بوده و آن چیزی که در افکار عمومی هست که این ترانه را یک سرهنگ قبل از اعدامش سروده و روایتهایی از این دست، همه غیرواقعی است. آن چیزی که واقعیت دارد این است که آقای حیدر رقابی از سمپاتهای دکتر فاطمی بوده و به همین دلیل در دهه ۳۰ از ایران فرار میکند و در دهه ۶۰ به ایران بازمیگردد، او چند سالی هم در ایران بود و بعد از دنیا رفت.
وی درباره ترانه «ای ایران» نیز بیان کرد: درباره ترانه «ای ایران» هم یک سری اتفاقاتی را جسته و گریخته در تاریخ گفتهاند، مثل ماجرای سرباز انگلیسی که به یک افسر ایرانی سیلی میزند و این اتفاق سرمنشاء سرودن این ترانه می شود، اما گویا آن هم جزو شایعات است، چند باری خانم گل گلاب دختر آقای گل گلاب این روایت را نقض کرده و در جایی گفته است که نه سرباز نبوده بلکه یک سبزیفروشی بوده و در مصاحبهای هم گفته که اصلا چنین شخص و قصهای در کار نبوده است. البته این نکته قابل توجه است که قطعا او در آن زمان کودکی بوده که طبیعتا پدرش همه چیز را برایش تعریف نمیکرده اما آن چیزی که مهم است این است که این ترانه در سالهایی ساخته شده، اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۲۸، که دقیقا بعد از جنگ جهانی دوم است و آثار جنگ جهانی دوم در ایران وجود دارد.
تاثیر اتفاقات جنگ جهانی دوم بر آهنگساز
این کارگردان گفت: قطعا آهنگساز، خواننده و شاعر این ترانه تحت تاثیر اتفاقات جنگ جهانی دوم در ایران بودند. همانطور که مثلا من تحت تاثیر انقلاب و جنگ بودم و اینها را دیدهام، بعضی اتفاقات را در زمان کودکی و برخی را هم زمانی که بزرگتر بودم تجربه کردم. حالا ۳۰ سال از آن زمان گذشته اما من به عنوان آدمی که در آن سالها نوجوان بودم خاطراتی از دوران جنگ دارم و اگر چیزی درباره جنگ بنویسم، حتما از آن خاطرات نشات میگیرد. بنابراین قطعا آقای گل گلاب، آقای خالقی و آقای بنان هم سه چهار سال بعد از جنگ جهانی وقتی چنین موسیقی را میسازند و منتشر میکنند، تحت تاثیر اتفاقات روز خودشان بودند و اگر ما منکر این شویم اصلا رسالت آنها را زیر سوال بردهایم، حال اینکه آیا کسی به کسی سیلی زده یا نزده چه اهمیتی دارد؟
این نمایشنامهنویس اظهار کرد: ما به جهت کار نمایشیمان مجبوریم یک سری چیزها را بگوییم ولی متاسفانه در کشور ما شرایط به این گونه است که اگر یک اتفاقی را روایت کنی، حتما کسی پیدا میشود که بیاید بگوید نه اینطور نبوده و آن طور بوده است. اصلا چه اهمیتی دارد که واقعیت چه بوده که منجر به ساخت این اثر شده است؟ اهمیتش در این است که او یک کار بزرگ انجام داده و ما هم داریم از او تقدیر میکنیم و میگوییم که او یک ترانه ملی ماندگار ساخته است. یک سری از افراد هستند که به اصل مطلب توجه نمیکنند و روی فرعیات متمرکز میشوند. مثلا یک آقایی که یک فیلم مستند ساخته و بر اساس شنیدههایش مدت طولانی به ما اعتراض میکرد.
وی گفت: این در حالی بود که او حتی این نمایش را ندیده بود و صرفا بر اساس شنیدههایش معترض بود در حدی که میگفت خواننده شما چرا این ترانه را غلط میخواند؟ در حالی که اصلا خواننده ما این آهنگ را نمیخواند و این آقا اگر کار را دیده بود، میفهمید که ما در اپیزود «ای ایران» صدای آقای بنان را پخش میکنیم. آیا آقای بنان این قطعه را اشتباه خوانده است؟ پس این آقا باید برود از آقای بنان شکایت کند.
ترانه «ای ایران» به عنوان یک اثر ملی ثبت شده است
وی در ادامه بیان کرد: متاسفانه برخی افراد اعتراضهای بی معنی و نابه جا دارند که البته به نظر من سر منشاء بخشی از این اعتراضها حسادت است. در حالی که خانواده این افراد انتقاد و اعتراضی نداشتند و مثلا خانم وفادار آمد، کار را دید و خیلی خوشش آمد و خیلی هم استقبال کرد، اما یک آقایی در این بین دائما اعتراض میکرد و میگفت من وکیل خانواده گل گلاب هستم و شما باید چند صد میلیون به من پول بدهید چون دارید از این آهنگها استفاده مالی میکنید! این در حالی است که از زمان آفرینش این آهنگها بیش از ۵۰ سال گذشته است. البته دختر آقای گل گلاب که الان ۹۵ ساله است، تا زمانی که در قید حیات است میتواند ادعای مالکیت کند، اما نکته اینجاست که ترانه «ای ایران» به عنوان یک اثر ملی ثبت شده است و چیزی که ثبت ملی شده، مالکیت شخصی ندارد.
یک آقایی در این بین دائما اعتراض میکرد و میگفت من وکیل خانواده گل گلاب هستم و شما باید چند صد میلیون به من پول بدهید چون دارید از این آهنگها استفاده مالی میکنید
دری ادامه داد: به قدری در این بین برخی افراد برخوردهای نادرست و خباثت انجام دادند و حسادت ورزیدند که واقعا موجب پشیمانی شدند. وقتی من این کار را نوشتم واقعا نمیدانستم که قرار است این قدر استقبال شود. من در تنهایی و خلوت خودم یک نمایشنامه نوشتم، کسی هم به من سفارش نداده بود، حالا این نمایش مورد استقبال قرار گرفته و یک درآمدی هم برای بچههای تئاتر کسب کرده که با توجه به تعدد افراد و عوامل پشت صحنه، رقم قابل توجهی هم نیست. چرا باید برخی افراد به بهانههای واهی در کار ما اخلال ایجاد کنند؟ در نهایت همه این موارد موجب میشود که آدم پشت دستش را داغ کند، زیرا من بسیار جنگیدم تا این ترانهها اجازه پیدا کنند که در این نمایش اجرا شوند.
وی درباره حقیقی و تخیلی بودن قصه های این نمایش گفت: در حقیقت دو قصه «مرا ببوس« و «ای ایران» واقعی بودند و بقیه قصهها کاملا خیالی است. این دو قصه هم در واقع کاراکترهایشان واقعی هستند و آدمهایی که دربارهشان صحبت میشود، مثل آقای خالقی، آقای بنان و آقای رقابی، بقیه شخصیتها هم کاملا تخیلی هستند.
این کارگردان که آثار پیشینش هم تلفیقی از موسیقی و تئاتر بوده درباره این ترکیب گفت: من از سال ۷۰ که که کار تئاتر را آغاز کردم، همیشه در کارهایم موسیقی بوده است. سال ۷۱ یک کاری داشتم که افرادی مثل فرهاد بشارتی و رامین پرچمی که آن زمان دانشجو بودند، در آن بازی میکردند. این نمایش درباره زندگی داریوش رفیعی، البته با یک اسم دیگری بود و هفت ترانه او در این نمایش خوانده میشد. آن زمان اصلا قابل پذیرش نبود که روی صحنه ساز زده شود و ترانهای خوانده شود. بازبینها در میانه بازبینی سالن را ترک کردند و گفتند این چه مسخره بازی است! کار بعدی نمایشی بود در سال ۷۵ که اولین تجربه جدی بازیگری زندهیاد پوپک گلدره روی صحنه تئاتر بود.
وی افزود: در آن اثر قطعاتی هست که من و خانم گلدره دوصدایی میخوانیم، تصنیفهایی که خودم شعرش را گفته بودم. البته آن اثر به معنای کنسرت نمایش نبود، بلکه قطعاتی در داخل نمایش اجرا میشد که در قصه کاربرد داشت. آن زمان اصلا چنین اصطلاحاتی باب نبود. در همه کارهای دیگرم از جمله «افسون پریزاد»، «سلطان با حرمسرا بی حرمسرا»، «افسانه دریا و آوای مهر» هم شعرهایی گفته بودم و همان شعرها به عنوان ترانه در نمایش خوانده میشد.
وی عنوان کرد: اساسا به نظر من اصطلاح کنسرت نمایش اشتباه است، زیرا نمایش در درون خودش همه چیز دارد و اگر خوانندهای در یک نمایش ترانهای را میخواند به معنای کنسرت نیست ولی متاسفانه مصطلح شده و خیلی از افراد هم در این زمینه فعالیت میکنند که متاسفانه غالبا یا شناخت کافی نسبت به موسیقی ندارند یا شناخت کافی نسبت به نمایش. یعنی نمایشهایی اجرا میشود که عملا فقط کنسرت است و یک نفر هم روی صحنه راه میرود یا حرف میزند یا برعکس، یک نمایش است که یک ترانهای هم در آن خوانده میشود و نامش را کنسرت نمایش گذاشتهاند. البته آقای رحمانیان کارهایی در این حوزه انجام داده که در پایان نمایش یک قطعهای اجرا میشود ولی نمایش راجع به آن قطعه نیست که البته من آن کار را ندیدم و نمیتوانم نظر خاصی داشته باشم.
دری تاکید کرد: در «قصه ترانههای ماندگار» من الزاما درباره محتوای آن قطعه یک قصه نوشتم. در مجموع آنچه در سعدآباد اجرا شد و آنچه در تالار وحدت روی صحنه رفت من هشت قصه برای هشت ترانه نوشتم و یک قصه که درباره یکی از قطعات فرهاد مهراد بود که مجوز نگرفت، البته شاید اگر مجوز هم میگرفت آهنگساز آن قطعه راضی نبود زیرا آن قطعه خیلی معاصر است.
تفکیک نمایش و موسیقی از هم سخت است
وی با اشاره به اینکه علاقهاش به موسیقی ریشه در کودکی و نوجوانیاش دارد، گفت: من ابتدا یعنی از دوران دبستان علاقهمند به موسیقی بودم و فعالیت در عرصه موسیقی را از همان دوران آغاز کردم، اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که بهتر است بنویسم و کار موسیقی نکنم. با موسیقی ایرانی تقریبا آشنایی کامل دارم و در این حوزه و همچنین آواز کار کردهام. به همین دلیل مثلا وقتی دارم شعری میگویم حتی ملودیهایی هم در آن شعر وجود دارد و میدانم چه حال و هوای دستگاهی برای آن قطعه مناسب است. فیلمی هم که ساختم درباره موسیقی بود، بنابراین به نظر من تئاتر واقعا با موسیقی یکی است، یعنی این دو در کنار هم هستند، به جز یک شکلهای ویژهای از تئاتر مثل پانتومیم. اصولا نمایش و موسیقی به قدری به هم چفت هستند که تفکیکشان از هم سخت است.
نویسنده و کارگردان «قصه ترانههای ماندگار» همچنین درباره تاثیر پراکندگی اجراها در تالار وحدت بیان کرد: زمانی که ما به مدت یک هفته هر روز پشت سر هم اجرا داشتیم، انگار همه چیز جا افتاده بود اما وقتی سه روز اجرا داشتیم، ۱۰ روز یا هفت روز اجرا نداشتیم و بعد دوباره برمیگشتیم، انگار همه چیز دوباره از نو شروع میشد و این قطعا برای تئاتر خوب نیست. حسن تئاتر به این است که ۳۰ شب یا ۵۰ شب پشت سر هم اجرا شود و قطعا در این صورت از اجراهای روز دهم به بعد کار پخته میشود، بازیگر سر کارش جا میافتد و همه چیز روی یک روال مشخص پیش میرود.
اصولا تئاتر باید اینطور باشد، یعنی برای من اجرای ۱۰ روز و پنج روز و هفت روز قابل فهم نیست. من حتی اجراهای جشنواره تئاتر را هم نمیفهمم که هر کار تنها یک اجرا دارد. اصولا جشنواره تئاتر باید بعد از اجراهای عمومی اتفاق بیفتد، نه اینکه شما برای جشنواره یک کاری را آماده کنید.
وی اظهار کرد: در همه جای دنیا یک تئاتر کمتر از دو یا سه ماه روی صحنه نیست. در این راستا تنها یک چیز باعث خوشحالی است که ما این اندازه جماعتی را داریم که تئاتر کار میکنند و سالانه چند هزار نمایش روی صحنه سالنهای دولتی و خصوصی میرود، اما اینکه این اجراها در مقاطع کوتاه اتفاق میافتد، واقعا خوب نیست. یعنی نمایشهایی مثل «قصه ترانههای ماندگار» باید دو یا سه ماه به صورت مستتر روی صحنه باشند همانطور که در خارج از کشور هم میبینیم یک تئاتر یک سال، دو سال و حتی سالها اجرا میشود.
دری در پایان درباره کارهای جدیدش گفت: دو نمایشنامه آماده اجرا دارم که اگر شرایط مهیا شود، برای اوایل سال آینده روی صحنه خواهد رفت.
فرهنگ سینما و تئاتر ۰ نفر عادل پازیار برچسبها جلال الدین دری جنگ جهانی دوم سعد آبادمنبع: ایرنا
کلیدواژه: جلال الدین دری جنگ جهانی دوم سعد آباد جلال الدین دری جنگ جهانی دوم سعد آباد قصه ترانه های ماندگار جنگ جهانی دوم کنسرت نمایش تالار وحدت آن چیزی آقای بنان روی صحنه یک نمایش آن قطعه آن زمان گل گلاب آقای گل همه چیز قصه ها یک سری یک کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۳۰۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازگویی مشکلات و دغدغههای روز جامعه اولویتم در اجرای نمایش است
ایسنا/خراسان رضوی کارگردان نمایش «میتینگ» گفت: امروزه نمایشی که به روی صحنه میرود باید حرف دل مردم باشد، همیشه در نمایشهایم اولویتم دغدغههای امروزه جامعه و مردم بوده است و تلاش کردهام تا نمایشهایی را روی صحنه ببرم که حرف جامعه در آن زده شود.
محمدرضا اربابی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: این نمایش ژانری کمدی دارد و به اتفاقاتی که در یک دانشگاه رخ میدهد، میپردازد. در واقع این نمایش نشاندهنده بخشی از جامعه و عدهای از انسانها است که شخصیتهای نمایش به تعریف آن میپردازند.
وی در خصوص عوامل این نمایش اضافه کرد: در نمایش میتینگ بازیگران جوان در کنار هنرمندان پیشکسوت و با سابقه تئاتر مشهد به روی صحنه میروند. گروه از اواخر سال گذشته تمرینات خود را آغاز کرد و در حال حاضر با تلاش شبانهروزی ۲۰ شب نمایش را روی صحنه بردیم.
اربابی با اشاره به واکنش و بازخوردهای نمایش خود گفت: در این چند شب اجرا استقبالها بسیار خوب و راضیکننده بوده است، همچنین اساتیدی که به دیدن نمایش آمدند بسیار راضی بودند و با توجه به اینکه نمایش در دل مافیا اتفاق میافتد، تحلیلهای جامعهشناسی و روانشناسی زیادی از نمایش داشتند.
وی افزود: مخاطب عام نیز به خوبی توانسته بود با نمایش ارتباط برقرار کند، علاوه بر نظرات مثبت نقدهایی بر نمایش وجود داشت که همگی بسیار محترم هستند در مجموع با استقبال مخاطبان و فروش بالای نمایش از عملکرد تیم و گروه نمایش راضی هستم و خوشحالم که مورد قبول مخاطب قرار گرفته است.
کارگردان نمایش «میتینگ» با بیان اینکه همیشه تلاش کردهام تا نمایشهایی را روی صحنه ببرم که حرف جامعه در آن زده شود، خاطرنشان کرد: پس از پایان هر نمایشی، نمایشنامههای مختلفی را مطالعه میکنم که حرف امروز و دغدغه جامعه باشد و بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم حتما آن را انتخاب و اجرا میکنم.
اربابی اضافه کرد: امروزه نمایشی که به روی صحنه میرود باید حرف دل مردم باشد؛ اجرای نمایشهایی مانند «هملت» و «اوتولو» زمانی میتواند موفق باشد که بر اساس نیازهای امروز جامعه، نه دغدغههای جامعه گذشته باشد. همیشه در نمایشهایم اولویتام دغدغههای امروزه جامعه و مردم بوده است.
اجرای تئاتر کمدی با ریسک بالایی همراه است
وی با بیان اینکه نمایش میتینگ یک کار کمدی است و اجرای آن ریسک بالایی داشت، اظهار کرد: تقریبا در بیشتر ژانرها مانند مذهبی و یا تاریخی نمایشی را اجرا کردهام و نمایش میتینگ دومین کاری کمدی من بود. اولین سابقه کار کمدیام به نام پرواز ۷۳۷ بود که در یزد به روی صحنه بردم.
کارگردان نمایش «میتینگ» با بیان تجربه کاری کمدی افزود: اجرای نمایش کمدی سخت و خوب است، اجرای نمایش کمدی میتینگ با سابقه کاری که داشتم به نوعی ریسک بود. اجرای نمایش کمدی و خنداندن مخاطب در هر دوره ای کار سخت و مشکلی است، چرا که باید برای خنداندن مخاطب موقعیت کمدی ایجاد کرد که کار دشواری است.
اربابی اضافه کرد: اجرای نمایش میتینگ تجربهای متفاوت بود و سعی میکنم برای تئاتر بعدی یک نمایش کمدی سیاه را انتخاب کنم تا بتوانم خودم را به چالش بکشم و کارهای مختلفی را در ژانرهای متفاوت به روی صحنه برده باشم.
وی در خصوص جایگاه تئاتر مشهد خاطرنشان کرد: بهعقیده من فضای تئاتر مشهد به نوعی پراکنده و حمایت از نسل جوان کمتر است، در حالیکه باید به جوانان فرصت دیده شدن را بدهیم. حمایت برخی از اساتید نیز به دلیل حضور نسل جوان در تئاتر است که بسیار ممنون آنها هستم.
اساتید تئاتر باید از نسل جوان حمایت کنند
کارگردان نمایش «میتینگ» با اشاره به اینکه اجرای تئاتر در مشهد کار دشواری است، عنوان کرد: با توجه به اینکه مشهد شهری مذهبی بوده اجرای نمایش نیز کار دشواری است. اساتید باید از نسل جوان حمایت کنند نه اینکه روبه روی آنها بایستند.
اربابی در پاسخ به این سوال که آیا میتوان شاهد اتفاقات خوبی در سال جدید برای تئاتر مشهد بود یا خیر، گفت: قطعا میتوان سال خوبی را برای تئاتر مشهد پیشبینی کرد؛ چراکه نمایشهای روی صحنه کیفیت بالایی دارند و نسل جوان بیشتر از گذشته در تئاتر حضور دارند. در این ایام نمایشهایی با حضور نسل جوان دیدهام که به نظرم میتوان امسال و سال آینده در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر چند نماینده از مشهد حضور داشته باشد.
وی تصریح کرد: گروه ما نیز در حال رایزنی است تا نمایش میتینگ را با شکلی مدرن شده در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به روی صحنه ببرد.
عکس تزئینی استیکی از مشکلات تئاتر حضور بازیگرانی است که تخصص کافی را ندارند
رضا سپهر، بازیگر تئاتر میتینگ نیز در خصوص ایفای نقش در نمایش «میتینگ» اظهار کرد: در این نمایش عهدهدار ایفای نقش «پرور» هستم که یکی از کاراکترهای اصلی نمایش است. پرور دارای شخصیتی متعارض و در واقع به گونهای آفتابپرست است که مسئولیت حراست و سلف دانشگاهی به نام دارقوزاباد را برعهده دارد.
این بازیگر تئاتر افزود: دانشگاهی که بخش کوچکی از جامعه محسوب میشود و نماد افرادی دو رو است که ظاهر و باطنی متفاوت دارند و دانشجویانی که در آنجا تحصیل میکنند دانشجویانی روشنفکر نیستند و به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرند که در آخر کاراکتر پرور با رانت و قدرتی که دارد تصمیمگیرنده دانشگاه میشود.
وی با بیان اینکه حضور عوامل برجسته دلیلی برای ترغیب ایفای نقش در این نمایش بود، گفت: کارگردان نمایش آقای محمدرضا اربابی هستند و نمایشنامه توسط آقای عباس جانفدا نوشته شده است و دیگر عوامل نمایش که جزو افراد با سابقه تئاتر مشهد هستند، در تصمیمم برای حضور در این نمایش بسیار تاثیرگذار بود.
این بازیگر تئاتر با اشاره به اینکه واکنشها نشان میدهد که به خوبی از عهده ایفای نقش برآمدهام، بیان کرد: بر اساس مشورتهایی که صورت گرفته بود ایفای نقش این کاراکتر به من پیشنهاد شده بود و باتوجه به نوع کمدی نمایش و دیالوگ قرار بر این شد تا نقش پرور را اجرا کنم که خوشبختانه به خوبی توانستم از عهده اجرای آن بربیایم و اساتید و پیشکسوتانی که نمایش را دیدهاند از ایفای نقش بسیار راضی بودند.
سپهر ادامه داد: تمام تلاشم بر این بود که به خوبی کاراکتر پرور را معرفی کنم و خوشحالم که این کار به خوبی انجام شد، همچین در اجرای کمدی نمایش، برقراری ارتباط کلامی و جذب مخاطب به خوبی انجام گرفت.
وی در پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث شد تا عهدهدار نقش شخصیت پرور در نمایش شود، گفت: مهمترین دلیلی که باعث شد در ایفای نقش پرور مصمم شوم تضادی است که میان کاراکتر نمایش با شخصیت اصلی من وجود دارد؛ پرور شخصیتی است که نقاب بر چهره دارد، در حالیکه در واقعیت شخصیتی متعارض با این کاراکتر دارم و از دو رویی پرهیز میکنم.
این بازیگر تئاتر ادامه داد: وجود این چالشها باعث شد تا برای اجرای این شخصیت مصمم شوم و در نمایش ایفای نقش کنم و خرسندم که با این کار توانستم سهم کوچکی در این موفقیت داشته باشم.
سپهر خاطرنشان کرد: نمایش میتینگ اولین تجربه کاری من با آقای اربابی است، ایشان کارگردان جوان و با ذوقی هستند که اخلاق حرفهای را به خوبی رعایت میکنند. یکی دیگر از نکات مثبت آقای اربابی نسبت به دیگر کارگردانان تعاملی بود که با پیشکسوتان نمایش داشتند، او به عنوان کارگردان پذیرای ایده و پیشنهاداتی که از سوی گروه ارائه میشد بود.
وی افزود: آرامشی که توسط کارگردان کار در گروه برقرار میشد بسیار حائز اهمیت است؛ برخلاف کارگردانان دیگری که با ادبیات نامناسب استرس بیشتری به بازیگران وارد میکنند، ایشان با متانت آرامش را در گروه حاکم میکرد و من از کار در کنارش لذت بردم.
نمایشهای روی صحنه مشهد به سمت رئالیست بودن پیش رفتهاند
این بازیگر تئاتر در خصوص جایگاه تئاتر مشهد گفت: کیفیت نمایشهای روی صحنه بهتر ازسالهای گذشته است و نمایشها به سمت رئالیست پیش رفتهاند و میتوان گفت نسبت به نمایشهایی که قبلا اجرا میشد شاهد رشد هستیم، اما متاسفانه از لحاظ کیفیت متن و نمایشنامهها در این چند سال افت قابل توجهی را شاهد بودهایم.
سپهر با اشاره به تنوع ژانرهای مختلف نمایشهای روی صحنه مشهد، بیان کرد: مشهد قطب دوم تئاتر کشور است، در طول این سالها شاهد آثار متنوعی در ژانرهای مختلف هستیم که هر نوع سلیقهای را پوشش میدهد، اما در این میان کارگردان معدودی هستند که به واسطه شهرت و یا بازیگران، نمایشهایشان فروش خوبی دارد و دیده شدهاند.
تربیت نابازیگر در کارگاههای آموزشی نامعتبر
وی با بیان اینکه برگزاری کلاسهای آموزشی توسط افراد بیسابقه باعث لطمه به تئاتر میشود، اظهار کرد: متاسفانه کارگاهها و کلاسهای آموزش بازیگری برگزار میشود که به جز تعدادی اکثرا توسط اساتیدی که تخصص ندارند اداره میشوند و به ظاهر بازیگر آموزش میدهند که در واقع اینگونه نیست.
این بازیگر تئاتر خاطرنشان کرد: به عقیده من افراد که وارد حیطه بازیگری میشوند باید پس از گذراندن کلاسهای آموزشی در بخشهای کوچکتر شروع به کار کنند و پس از آن در بلک باکسها ایفای نقش کنند تا پس از کسب تجربههای بیشتر وارد سالن اصلی تئاتر شوند.
بازگیری تئاتر نیازمند استعداد و مطالعه کافی است
سپهر افزود: بسیاری از بازیگران کار اولی با رانت و مافیا در نمایشهای اصلی نقشی را ایفا میکنند، در صورتیکه بازیگری نیازمند استعداد و مطالعه کافی است و اگر هوش بازیگری نداشته باشیم، نمیتوانیم در قاب صحنه باقی بمانیم.
انتهای پیام